فُجِّرَتْفرهنگ واژگان قرآنشكافته شوند - آبشان آنقدر بالا بيايد كه سد و موانع پيش رويش را بشكند (کلمه تفجير به معناي آن است که آب آنقدر زياد شود كه سد و مانع جلو خود را بشكند لذا عبارت "
کَفَرْتَفرهنگ واژگان قرآنکفر ورزيدي-کفران کردي- ناسپاسي کردي - خداي تعالي ونعمتهاي اورا انکارکردي -به دستورات الهي عمل نکردي(کلمه کفر در اصل به معناي پوشاندن است براي همين در عبارت " کَ
کَفَرَتْفرهنگ واژگان قرآنکفر ورزيد-کفران کرد- ناسپاسي کرد - خداي تعالي ونعمتهاي اورا انکارکرد -به دستورات الهي عمل نکرد(کلمه کفر در اصل به معناي پوشاندن است براي همين در عبارت " کَمَثَل
ویژهمقدارeigenvalue, characteristic value, characteristic root, characteristic numberواژههای مصوب فرهنگستانبرای تبدیل خطی T بر روی فضای بُرداری V، نردهای مانند λ که به ازای بُردار ناصفری از V مانند TV= λ v ،v
ویژهفضاeigenspaceواژههای مصوب فرهنگستاندر مورد ویژهمقدار λ از عملگر خطی T بر روی فضای بُرداریV، زیرفضایی از V که بهوسیلۀ ویژهبُردارهای متناظر با λ تولید میشود