فوبوسلغتنامه دهخدافوبوس . [ ف ُ بُس ْ ] (اِخ ) تجسم ترس است . وی همراه آرس در میدان جنگ بود. فوبوس از فرشته های ذکور میباشد. وی پسرآرس و برادر دیمس بود و داستان خاصی به او منسوب
فوبوسلغتنامه دهخدافوبوس . [ ف ُ بُس ْ ] (اِخ ) آپولو را یونانیان فوبوس نیز نامند، و او را در این نام فقط رب النوع روز وخورشید می پنداشتند. (فوستل دو کولانژ). به معنی رخشنده و اغل
نَخْسِفْ بِـفرهنگ واژگان قرآنپنهان کنيم-بپوشانيم (جزمش به دليل شرط واقع شدن براي جمله قبلي بوده. خسوف قمر به معناي پنهان شدن قرص ماه و پوشيده شدنش به ظلمت و سايه است ، و اگر گفته شود : خسف
يَخْسِفَ بِـفرهنگ واژگان قرآنکه پنهان کند - که بپوشاند(خسوف قمر به معناي پنهان شدن قرص ماه و پوشيده شدنش به ظلمت و سايه است ، و اگر گفته شود : خسف الله به الأرض معنايش اين است که خداوند او