سطوحلغتنامه دهخداسطوح . [ س ُ ] (ع اِ) ج ِ سطح : نه طول است او را نه عرض و نه عمق نه اندر سطوح و نه در انتهاست . ناصرخسرو.و سطوح او را بگچ و مهره مصقل گردانیدند. (سندبادنامه ص 6
سطوح آستیگماتastigmatic surfacesواژههای مصوب فرهنگستاندو سطح حاوی دو کانون سامانۀ آستیگمات که عمود بر محور اپتیکی آن هستند
ذواربعة سطوح مثلثهلغتنامه دهخداذواربعة سطوح مثلثه . [ اَ ب َ ع َ ت َ س ُ ح ِ م ُ ث َل ْ ل َ ث َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) حجمی دارای چهار سطح مثلث . چهار وجهی . ذواربعة سطوح مثلثه