سرخگانلغتنامه دهخداسرخگان . [ س ُ خ َ ] (اِ مرکب ) سرخجه . سرخچه . رجوع به سرخجه و سرخچه و آنندراج و برهان شود.
سرخوانلغتنامه دهخداسرخوان . [ س َ خوا / خا] (نف مرکب ) خواننده ای که ابتدا به خواندن کند. (رشیدی ) (آنندراج ). سرذاکر یعنی شخصی که پیش خوانی کند ودیگران ذکر گویند. (برهان ). خوانن
سرخوانفرهنگ انتشارات معین(سَ خا) (ص فا.) = سر خواننده : 1 - خواننده ای که به خواندن آغاز کند. 2 - کسی که پیش خوانی کند و دیگران ذکر گویند؛ سرذاکر. 3 - فاتحه که بر سر قبر مردگان خوانند.
سرخوانفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. خوانندهای که پیشخوانی میکند و دیگران ذکر میگویند.۲. مهمان محترم.