سردگویلغتنامه دهخداسردگوی . [ س َ ] (نف مرکب ) کنایت از کندطبع. (آنندراج ) (انجمن آرا) (برهان ). || کسی که به سخن گفتن مردم را آزار کند. (آنندراج ) (انجمن آرا). کسی که مردم را به
چسب سردگیرcold setting adhesive/cold-setting adhesiveواژههای مصوب فرهنگستانچسبی که در دمای زیر 20 درجة سانتیگراد میبندد