سراءلغتنامه دهخداسراء. [ س َ ] (ع اِ) درختی است که از آن کمان سازند. (منتهی الارب ). درخت کمان .(مهذب الاسماء). از درخت قسی است . (اقرب الموارد).
سراءلغتنامه دهخداسراء. [ س َ ] (ع مص ) (از «س رو») جوانمرد گردیدن و سخی شدن . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || مهتر گردیدن . (آنندراج ) (منتهی الارب ).
سراءلغتنامه دهخداسراء. [ س َرْ را ] (ع اِمص ، اِ) شادی و فراخی . (دهار) (مهذب الاسماء). فراخی . شادی نیکویی . (ترجمان القرآن جرجانی ترتیب عادل بن علی ). شادی . (اقرب الموارد) :
سراج الشعراءلغتنامه دهخداسراج الشعراء. [ س ِ جُش ْ ش ُ ع َ ] (اِخ ) معروف به خان آرزو اکبرآبادی و معروف به سراج آرزو. وی مؤلف «تنبیه الغافلین » است . (الذریعه ج 9 صص 436 - 437).