گرجی سرالغتنامه دهخداگرجی سرا. [ گ ُ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان لنگا شهرستان شهسوار که در 26هزارگزی جنوب خاوری شهسوار و 1500گزی جنوب راه شوسه ٔ شهسوار به چالوس واقع و دارای
سراریلغتنامه دهخداسراری . [ س َ ] (ع اِ) ج ِ سُرّیّة، بمعنی کنیز : جمعی از جواری و سراری پدرش در آن قلعه بودند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). کنیزکی از جمله ٔ سراری با خویشتن برده . (ت
سرارویلغتنامه دهخداسراروی . [ س َ ] (اِ مرکب ) نام رگی است که چون او را بگشایند خون از سرو روی آدمی کشیده شود و بعربی قیفال گویند. (برهان ). رگی است که فصد آن امراض سر و روی و چشم