464 مدخل
زینساز؛ زینفروش؛ زینگر.
چراغ، مصباح
saddler
(سَ رّ) [ ع . ] (ص .) زین ساز، آن که زین سازد و فروشد.
(س ) [ ع . ] (اِ.) چراغ .
زینساز
۱اتراق گاه دامداران ۲خانه
۱سرزنش ۲سرکوب کردن
۱سرآب ۲برخورداری اسنان و مزرعه از اولین بخش آب
زمینی که آبش به طور مستقیم از نهر اصلی تأمین گردد
۱دشت – صحرا ۲کشت زار