تدارکاتsuppliesواژههای مصوب فرهنگستاندر آماد، همۀ مواد و اقلامی که در تجهیز و پشتیبانی و نگهداری نیروهای نظامی مورد استفاده قرار میگیرد
suppliedدیکشنری انگلیسی به فارسیعرضه شده است، رساندن، تامین کردن، تهیه کردن، تدارک دیدن، دادن به، تولید کردن
تدارکات نیروی پیادهشوندهlanding force suppliesواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از لوازم تدارکاتی که پس از پیاده کردن تدارکات رزمی اولیه در کشتی باقی میماند
تدارکات نیروی پیادهشوندهlanding force suppliesواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از لوازم تدارکاتی که پس از پیاده کردن تدارکات رزمی اولیه در کشتی باقی میماند