زبریrough casting surface, roughnessواژههای مصوب فرهنگستانغیریکنواختی سطح قطعۀ ریختگی به علت نفوذ مذاب در ماسه
شاخص ناهمواری تکچرخinternational roughness index, IRIواژههای مصوب فرهنگستانمجموع تغییرات ارتفاع یک چرخ خودرو در امتداد ردّ آن بهازای طول مسیر پیمودهشده که بر حسب متر بر کیلومتر سنجیده میشود
شاخص ناهمواری خطlane international roughness indexواژههای مصوب فرهنگستانشاخص ناهمواری ترکیبیای که بر مبنای میانگین شاخص ناهمواری مسیر دو چرخ وسیلة نقلیه تعیین میشود
زبریدیکشنری فارسی به انگلیسیasperity, coarseness, granularity, grittiness, grossness, leatheriness, roughness, scratchiness
خشونتدیکشنری فارسی به انگلیسیacerbity, acrimony, abuse, aggression, asperity, harshness, impetuosity, mayhem, rankness, rigor, rigour, rough-and-tumble, roughness, tyranny, violence
زبریrough casting surface, roughnessواژههای مصوب فرهنگستانغیریکنواختی سطح قطعۀ ریختگی به علت نفوذ مذاب در ماسه