خدمات مکملsupplementary services/ supplementary serviceواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که افزون بر خدمات مخابراتی پایه ارائه میشود
سیماهای تکمیلیsupplementary features, supplementary cloud featuresواژههای مصوب فرهنگستانآن دسته از سیماهای اَبر که بهعنوان ویژگیهای مکمل برای متمایز کردن اَبرها از یکدیگر به کار میروند
تسهیلات تکمیلیsupplementary facilitiesواژههای مصوب فرهنگستانتسهیلات مورد نیاز در یک موقعیت خاص برای فراهم کردن کمینۀ پشتیبانی معین از نیروهای تقویتی، علاوه بر تسهیلات پشتیبانی مورد نیاز در محل یگان
مخزن کمکی هواsupplementary reservoirواژههای مصوب فرهنگستانمخزنی در سامانة ترمز واگنهای مسافری برای هواگیری سریع و آزادسازی تدریجی و تأمین هوای فشردة اضطراری
کمکیدیکشنری فارسی به انگلیسیancillary, auxiliary, contributory, relief, standby, subsidiary, supplementary
افزودهدیکشنری فارسی به انگلیسیaddition, additional, adjunct, dopant, supplementary, up , more, super-, supplement