لغتنامه دهخدا
صعقة. [ ص َ ق َ ] (ع مص ) بیهوش گردیدن . (منتهی الارب ). بیهوش شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مقدمه ٔ لغت میر سید شریف ). || (اِمص ) بیهوشی . (غیاث اللغات ) (منتهی الارب ) : باز از آن صعقه چو با خود آمدم طور برجا بد نه افزون و نه کم . <p class