رأی انتقالپذیرsingle transferable vote, STV, transferable vote, choice votingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رأی ترجیحی که در آن آرای مازاد به حساب نامزدهایی ریخته میشود که رأی آنها به حد نصاب نرسیده باشد
سفرجللغتنامه دهخداسفرجل . [ س َ ف َ ج َ ] (ع اِ) آبی و میوه ٔ بهی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). میوه ٔ بهی که به و آبی نیز گویند. (غیاث ). رجوع به تحفه ٔ حکیم مؤمن و اختیارات بدی
سفر لوکوموتیوlocomotive tripواژههای مصوب فرهنگستانهرگونه جابهجایی لوکوموتیو در داخل ایستگاهها یا بین آنها
گوارش سفرجللغتنامه دهخداگوارش سفرجل . [ گ ُ رِ ش ِس َ ف َ ج َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) به دستور گوارش تفاح است و در تقویت معده ابلغ از آن و طریق ساختن در گوارش تفاح مذکور است به جای
اصطرلاب سفرجلیلغتنامه دهخدااصطرلاب سفرجلی . [ اُ طُ ب ِ س َ ف َ ج َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب )گونه ای از اقسام اصطرلاب است . رجوع به اسطرلاب شود.