نیروی قویstrong forceواژههای مصوب فرهنگستاننیرویی که اجزای درون هسته را در کنار هم نگه میدارد و یکی از چهار نیروی بنیادی طبیعت است متـ . برهمکنش قوی strong interaction
strongدیکشنری انگلیسی به فارسیقوی، مستحکم، نیرومند، محکم، مقتدر، سخت، فراوان، پرصلابت، خوش بنیه، فربه، پر مایه، پر زور، پر نیرو
strongدیکشنری انگلیسی به فارسیقوی، مستحکم، نیرومند، محکم، مقتدر، سخت، فراوان، پرصلابت، خوش بنیه، فربه، پر مایه، پر زور، پر نیرو