solidifiesدیکشنری انگلیسی به فارسیsolidifies، سفت کردن، محکم کردن، جامد کردن، متبلور شدن، سفت کردن یا شدن، یک پارچه شدن، متبلور کردن
solidifiedدیکشنری انگلیسی به فارسیتثبیت شده، سفت کردن، محکم کردن، جامد کردن، متبلور شدن، سفت کردن یا شدن، یک پارچه شدن، متبلور کردن