سپوزیدنلغتنامه دهخداسپوزیدن . [ س ِ / س َ / س ُ دَ ] (مص ) (از: سپوز + َیدن ، پسوند مصدری ) چیزی را بعنف و زور در چیزی فروبردن . (غیاث ) (آنندراج ) : ولی را گاه نه برگاه بنشان عدو
چسپلغتنامه دهخداچسپ . [ چ َ ] (اِ) هرماده ٔ چسبنده ای که بوسیله ٔ آن دو چیز را بیکدیگر چسبانند. لعاب لزجی که چسباندن چیزها را بکار آید. ماده ای از نوع سریش و امثال آن که بدان ک
سپکلغتنامه دهخداسپک . [ س ِ ] (اِ) زردیی را گویند که به روی غله زار نشیند و دانه ٔ گندم را پوچ و ضایع گرداند. (برهان ) (از آنندراج ).
نمایش جایگشتیpermutation representationواژههای مصوب فرهنگستانیک همریختی از گروهی مفروض به گروه متقارن SM، که در آنM مجموعهای مفروض است متـ . نمایش جایگشتی گروه permutation representation of a group