ستوللغتنامه دهخداستول . [ س ُ] (اِ) گندم خام که هنوز در خوشه باشد. (آنندراج ). ستل . (ناظم الاطباء). || خرد کردن . نرم کردن . له کردن . || برشته کردن . (استینگاس ).
ستون جلوA-pillar, A-post, windshield pillar, windscreen pillarواژههای مصوب فرهنگستانستونی که قاب شیشۀ جلو به آن متصل است و در نگهداری سقف نقش دارد
ستةآلافلغتنامه دهخداستةآلاف . [ س ِت ْ ت َ ت ُ ] (ع عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) ششهزار. (مهذب الاسماء).