سوپ داغhot soupواژههای مصوب فرهنگستانپلاسمایی متشکل از کوارک و گلوئون و فوتون و نوترینو و برخی ذرات دیگر که در آغاز پیدایش در تعادل گرمایی بودهاند
سوپ ژلاتینیgelatinous soupواژههای مصوب فرهنگستانمحلول آبی نسبتاً غلیظ که حاوی موادی با قابلیت تبدیل به ژلاتین است
کفشک پشتبندbacking shoeواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای سدکننده که در جوشکاریهای الکتروسربارهای و الکتروگازی، برای جلوگیری از سرریز ذوب، به کار میرود
سد پرتابblocked shot, block 8واژههای مصوب فرهنگستاندر بسکتبال، منحرف کردن توپ پرتابشده در مسیرش به سمت سبد، پیش از طی کردن قوس فرودین، بهطوریکه از گل جلوگیری شود
shutدیکشنری انگلیسی به فارسیبسته شدن، بستن، تعطیل کردن، مسدود کردن، برهم نهادن، جوش دادن، تعطیل شدن، پایین اوردن، بسته، مسدود
shutدیکشنری انگلیسی به فارسیبسته شدن، بستن، تعطیل کردن، مسدود کردن، برهم نهادن، جوش دادن، تعطیل شدن، پایین اوردن، بسته، مسدود