سائق اولیهprimary driveواژههای مصوب فرهنگستانسائق مختص گونهها که غیراکتسابی و جهانی و دارای منشأ جسمی است، مانند لانهسازی
سائق کاوشگرانهexploratory driveواژههای مصوب فرهنگستانانگیزهای که موجود زنده را به بررسی محیط خود وامیدارد
سَائِقٌفرهنگ واژگان قرآنسوق دهنده (از مصدرسياقه به معناي وادار کردن به راه رفتن است ، در صورتي که راننده در عقب قرار داشته باشد،به عکس قيادت که به معناي کشيدن از جلو است)
سائقلغتنامه دهخداسائق . [ ءِ ] (ع ص ، اِ) ج ، سائقون ، سُوّاق ، ساقة. راننده : ریش را شانه زدی که سائقم سائقی لیکن بسوی درد و غم . (مثنوی ). || راننده ٔ چاروا. (منتهی الارب ) (ش
دوپارگی موج برشیshear wave splittingواژههای مصوب فرهنگستانتفکیک موج برشی به دو مؤلفة عمود بر هم SH و SV، براثر عبور از محیط همسانگرد به محیط ناهمسانگرد