ساویزلغتنامه دهخداساویز. (ص ) شخص خوش خلق . نیک خو. (برهان ) (جهانگیری ) (آنندراج ) : دلربا شوخ باید و خونریزنزد عاشق نه مشفق و ساویز.علی فرقدی .
ساکیزلغتنامه دهخداساکیز. (اِ) نمد را گویند مطلقاً خواه نمد تکیه باشد و خواه غیرنمد تکیه . (برهان ) (آنندراج ). نمد باشد و آن را سیاکیز نامند. (جهانگیری ) (شعوری ). نمد باشد و چون
دوپارگی موج برشیshear wave splittingواژههای مصوب فرهنگستانتفکیک موج برشی به دو مؤلفة عمود بر هم SH و SV، براثر عبور از محیط همسانگرد به محیط ناهمسانگرد