آغازبهپایانstart-to-finish, SF 1واژههای مصوب فرهنگستانویژگی رابطهای منطقی بین دو فعالیت که در آن پایان یافتن فعالیت پسین مشروط به آغاز شدن فعالیت پیشین است
سبوسلغتنامه دهخداسبوس . [ س َ / س ُ ] (اِ) طبری «سوس ». (نصاب طبری 451) (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). نخاله ٔ هر چیز را گویند عموماً و نخاله و پوست گندم و جو آردکرده را خصوصاً.
سبوسفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهپوست گندم یا جو؛ پوست آرد نشدۀ دانۀ گندم یا جو که از الک کردن آرد به دست میآید.