سزادیکشنری فارسی به انگلیسیdesert, justice, Nemesis, penalty, quittance, recompense, repayment, requital, retribution, return, reward, tit for tat, wage
سزالغتنامه دهخداسزا. [ س ِ / س َ ] (ص ) پهلوی «سچاک « »سچاکیها» (شایسته ، شایستگی ) از ریشه ٔ «سچ » . «سچاک وار». رجوع به سزاوار و سزیدن شود. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). لایق