scareدیکشنری انگلیسی به فارسیترساندن، هیبت، خوف، رم، سهم، بیم، رمیدگی، رم دادن، چشم زهره گرفتن، گریزاندن، ترسیدن، هراس کردن
squareدیکشنری انگلیسی به فارسیمربع، میدان، مجذور، چهار گوش، توان دوم، محوطه، عرصه، چارگوش، مربع کردن، مجذور کردن، چهارگوش کردن، بتوان دوم بردن، وفق دادن، جور دراوردن، واریز کردن، مستقیما، جذر، برابر، گوشه دار، حسابی، منصف، منظم، راست حسینی
scareدیکشنری انگلیسی به فارسیترساندن، هیبت، خوف، رم، سهم، بیم، رمیدگی، رم دادن، چشم زهره گرفتن، گریزاندن، ترسیدن، هراس کردن
scareدیکشنری انگلیسی به فارسیترساندن، هیبت، خوف، رم، سهم، بیم، رمیدگی، رم دادن، چشم زهره گرفتن، گریزاندن، ترسیدن، هراس کردن