سنگریزلغتنامه دهخداسنگریز. [ س َ ] (نف مرکب ) کسی که سنگ میاندازد و سنگ می ریزد. (ناظم الاطباء). || (ن مف مرکب ) سنگسار. (ناظم الاطباء). کسی که سنگ بر آن ریخته باشند. (آنندراج ) : گهی با چنان گوهر خانه خیزچو بوطالبی را کنی سنگ ریز. نظامی .</
سانگاریوسلغتنامه دهخداسانگاریوس . (اِخ ) نام رودی است که از گردیوم گذشته و ساتراپی فریژی را مشروب میکرده است . (ایران باستان ج 2 ص 1284).
پُرصداsonore, sonorous, sonorouslyواژههای مصوب فرهنگستان1. اجرایی که در آن صدا حجیم و غنی است 2. نشانة این نوع اجرا