احمدآبادلغتنامه دهخدااحمدآباد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قریه ای بچهار فرسخ جنوبی ارسنجان است . (فارسنامه ).
احمدآبادلغتنامه دهخدااحمدآباد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قریه ای است میان تون و طبس . صاحب حبیب السیر در شرح رفتن میرزا رستم بآستان خاقان دوست و مراجعت کردن میرزا اسکندر بجانب شیراز گوید:..
قورچی احمدآبادلغتنامه دهخداقورچی احمدآباد. [ ق ُ اَ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دیزمار خاوری بخش ورزقان شهرستان اهر، سکنه ٔ آن 128 تن .آب آن از رودخانه ٔ مردانقم و ارس و محصول آن غلات
احمدپادشاهلغتنامه دهخدااحمدپادشاه . [ اَ م َ پا دِ ] (اِخ ) ابن اغورلو محمد (بضبط خوندمیر) و احمدپادشاه بن محمد اغریوبن حسن بیک (بضبط صاحب مرآت البلدان ). خوندمیر در حبیب السیر ج 2 ص
احمدمرادخانلغتنامه دهخدااحمدمرادخان . [ اَ م َ م ُ ] (اِخ ) ابن علی مردان خان زند که بی بی کوچک دختر کریمخان زند را بزنی کرد. رجوع به حواشی وتوضیحات مجمل التواریخ ابوالحسن گلستانه ص 34
اسدآباد علیالغتنامه دهخدااسدآباد علیا. [ اَ س َ با دِ ع ُل ْ ] (اِخ ) قریه ای است به یک فرسنگ ونیمی جنوب ابرقو. (فارسنامه ٔ ناصری ).
قورچی احمدآبادلغتنامه دهخداقورچی احمدآباد. [ ق ُ اَ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دیزمار خاوری بخش ورزقان شهرستان اهر، سکنه ٔ آن 128 تن .آب آن از رودخانه ٔ مردانقم و ارس و محصول آن غلات
قوشخانهلغتنامه دهخداقوشخانه .[ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان احمدآباد بخش تکاب شهرستان مراغه ، سکنه ٔ آن 443 تن . آب آن از چشمه سارها. محصول آن غلات ، بادام ، حبوب ، کرچک و شغل اه
قانلولغتنامه دهخداقانلو. (اِخ ) دهی از دهستان احمدآباد بخش تکاب شهرستان مراغه . در 15هزارگزی شمال خاوری تکاب و 8هزارگزی خاور راه ارابه رو تکاب به احمدآباد واقع است . کوهستانی و م
رضاآبادلغتنامه دهخدارضاآباد. [ رِ ] (اِخ ) دهی ازدهستان احمدآباد بخش مرکزی شهرستان آباده سکنه آن 203 تن . آب آن از قنات و رودخانه ٔ اوجان . محصول آنجا غلات و حبوب و چوب . (از فرهنگ
طوفاللغتنامه دهخداطوفال . (اِخ ) دهی از دهستان احمدآباد بخش فریمان شهرستان مشهد در 24 هزارگزی شمال باختری فریمان . دامنه و معتدل با 441 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات