سِلیْتَگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی عجوزه ، زنی که در قدیم چون دون ژاون زندگی میگذرانده است.، پسرباز ، خبیث ، پَلید
تولیوسلغتنامه دهخداتولیوس . [ تول ْ لیو ] (اِخ ) نام یکی از ژنس (خانواده )های روم قدیم است که سرویوس تولیوس پادشاه روم و چیچرو از آن ژنس برخاسته بودند. (از اعلام تاریخ قدیم فوستل
کلیتوسلغتنامه دهخداکلیتوس . [ کْلی / ک ِ ] (اخ ) سردار سپاه و دوست صمیمی اسکندر بود که جان او را در جنگ گرانیک نجات داد اما خود سرانجام بدست اسکندر کشته شد. (از ایران باستان ج 2 ص
هراکلیتوسلغتنامه دهخداهراکلیتوس . [ هَِ ] (اِخ ) فیلسوف یونانی قرون پنجم و ششم پیش از مسیح . وی معروف به «فیلسوف گریان » است زیرا زندگانیش با تیرگی و افسردگی همراه بود. او از قدیمتری