نشانۀ گِلوبرفmud and snow,M&S, M/S, M+Sواژههای مصوب فرهنگستاننشانهای بر دیوارۀ تایر که مشخص میکند تایر در زمستان، در هنگام برف و گل و سرما، کارکرد مطلوبی دارد
تصلب پراکندهmultiple sclerosis, M.S.واژههای مصوب فرهنگستاننوعی اختلال خودایمنی که مشخصۀ آن کژنههای پراکندۀ آسیبدیده در غلافهای میلین رشتههای عصبی مغز و طناب نخاعی است متـ . ام. اس.
پله آس و ملی زاندرلغتنامه دهخداپله آس و ملی زاندر. [ پْل ِ/ پ ِ ل ِ وَ م ِ ] (اِخ ) نمایشنامه ٔ غنائی شامل ده بخش و سیزده پرده . رساله ٔ مستخرج از درام موریس مترلینک به همین نام و موسیقی آن ت
میگفتیگویش خلخالاَسکِستانی: avâjir دِروی: vâj.i.š شالی: vâj.i.š کَجَلی: m.âhât.ər کَرنَقی: vâtə.r.ey کَرینی: vâtə.r.ey کُلوری: vâj.iš گیلَوانی: vâj.iš لِردی: vâtəre
ام .اسفرهنگ انتشارات معین(اِ اِ) [ انگ . ]M.S (اِ.) بیماری عصبی پیش رونده ای که به تدریج باعث ضعف ، اختلال های حسی و حرکتی ، و اختلال در بینایی و گفتار می شود.
برومگویش خلخالاَسکِستانی: bušum دِروی: bə.šu.m شالی: bə.šum کَجَلی: bi.š.im کَرنَقی: bišim کَرینی: bišim کُلوری: bəšum گیلَوانی: bə.šum لِردی: bišim