سجوللغتنامه دهخداسجول . [ س َ ] (ع ص ) عین سجول ؛ چشمه ٔ بسیار آب . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). عین سجول ؛ غزیرة. هکذا فی النسخ ، والصواب عنز سجول کما هو نص العباب
سجوللغتنامه دهخداسجول . [ س ُ ] (ع اِ) ج ِ سَجْل ، یعنی دلو. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به سجل شود.
سجلدیکشنری عربی به فارسیشرح وقايع بترتيب تاريخ , تاريخچه , ثبت کردن وقايع , روزنامه درياپيمايي , گزارش روزانه سفرکشتي , سفرنامه , مدرک , سابقه , ضبط کردن , ثبت کردن , دفتر ثبت , ثبت ام
سامانۀ جهانی ارتباطات سیارglobal system for mobile communications, GSM communications/ GSM communicationواژههای مصوب فرهنگستانفنّاوری رایج سامانۀ تلفن همراه رقمی در اروپا متـ . ساجاس (s)GSM communication
میدان گرانیgravity field, gravitational field 2واژههای مصوب فرهنگستانمیدان ربایش گرانشی در سطح یک سیّاره یا دیگر اجسام آسمانی متـ . میدان گرانی زمین Earth’s gravity field
خیش (گاوآهن)گویش کرمانشاهکلهری: gâwasen گورانی: dârhe:š سنجابی: gâwasen کولیایی: gâwasen زنگنهای: dârǰeft جلالوندی: dârǰeft زولهای: dârǰeft کاکاوندی: dârǰeft هوزمانوندی: dârǰeft