سوفارفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. بن چوبۀ تیر که در چلۀ کمان گذاشته میشود: ◻︎ تا به سوفار در زمین شد غرق / پیش تیری چنان چه درع و چه درق (نظامی۴: ۵۷۲) نظر کن چو سوفار داری به شست / نه آنگه
سوفارلغتنامه دهخداسوفار.(اِ) دهان تیر که چله ٔ کمان را در آن بند کنند. (آنندراج ). دهانه ٔ تیر. (شرفنامه ). دهان تیر و آن جایی باشد از تیر چله ٔ کمان را در آن بند کنند. (برهان )
سوفارفرهنگ انتشارات معین(اِ.) 1 - سوراخ سوراخ شدن . 2 - بخش انتهایی تیر که در چلُة کمان گذاشته می شود.