سویقلغتنامه دهخداسویق . [ س َ ] (ع اِ) پست . (دهار) (منتهی الارب ). پست که بهندی سَتوگویند. (آنندراج ) (غیاث ). پست . تلخان و آنرا از هفت چیز کنند: گندم ، جو، نبق ، سیب ، کدو، ح
سویقلغتنامه دهخداسویق . [س َ ] (اِخ ) غزوالسویق . نام یکی از غزوات رسول (ص ). در این جنگ ابوسفیان و اتباعش که جهت سبکباری انبانها از پشت انداخته بودند برگرفتند. (از تاریخ گزیده
سویقواژهنامه آزاد(سَویق) قاووت ، آرد پخته شده ، آرد بوداده سَوِیق: ج أَسْوِقَة [ سوق ]:آرد گندم یا جو، می، و در زبان متداول بر آردى که از آن بهنگام الک کردن بلغور بدست مىآید اط
سویقفرهنگ انتشارات معین(سَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - آرد نرم (از جو، گندم و غیره )؛ ج . اسوقه . 2 - شراب ، خمر.
کیقاوسلغتنامه دهخداکیقاوس . [ ک َ وو ] (اِخ ) معرب کیکاوس . (ازیادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به کیکاوس شود.
حافظۀ پویای همزمانSynchronous Dynamic Random Access Memoryواژههای مصوب فرهنگستاننوعی حافظۀ پویای سریع که همزمان با پردازش بخشی از اطلاعات، بخش دیگری را برای دستیابی بعدی آماده میکند اختـ . حافظۀ همزمان SDRAM