نُقْطَة (مِحْوَرُ) اّرتکازدیکشنری عربی به فارسیاساس , پايه , نقطه اتکا , تکيه گاه , نقطه مهم , پايگاه , نقطه عطف , نقطه تحول , نقطه شروع , سرفصل
قطلغتنامه دهخداقط. [ ق َطْ طُ ] (ع ق ) هرگز. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد): مارأیته قَطﱡ؛ ندیدم او را هرگز. (منتهی الارب ). اصل این کلمه قطط است ، طاء نخست را برای ادغام ساکن