شارش تندتغییرrapidly varied flow, RVFواژههای مصوب فرهنگستانشارش پایای مایع در درون مجرای روبازی که در آن عمق مایع ناگهان تغییر میکند
قربوسلغتنامه دهخداقربوس . [ ق َ رَ ] (معرب ، اِ) کوهه ٔ زین . و ساکن نگردد جز در ضرورت . ج ، قرابیس . (منتهی الارب ). بر وزن محسوس [ کذا ] ، کوهه ٔ زین اسب را گویند، و آن بلندی پ
قربلغتنامه دهخداقرب . [ ق ُ ] (ع اِمص ) خویشی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (اِ) تهیگاه . (منتهی الارب ). از زیر تهیگاه تا تنگ جای . (ناظم الاطباء). || نرم جای شکم . (ناظم ال
قربلغتنامه دهخداقرب . [ ق ُ ] (ع مص ) نزدیک شدن . نزدیک گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گویند: قَرُب َ منه قرباً و قُرباناً. (منتهی الارب ).