قریوتلغتنامه دهخداقریوت . [ ] (اِخ ) شهر حصارداری در موآب . (کتاب ارمیا 48، 24 و 41 و کتاب عاموس 2:2) (از قاموس کتب مقدس ).
قریوتلغتنامه دهخداقریوت . [ ] (اِخ ) شهری است در جنوب یهودا، و دور نیست که همان قریتین یا ام خشرام باشد که در نزدیکی بئرشبع است . (از قاموس کتاب مقدس ).
تازه آباد قوری چایلغتنامه دهخداتازه آباد قوری چای . [ زَ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ییلاق بخش حومه ٔ شهرستان سنندج است که در 32هزارگزی خاور سنندج و 10هزارگزی شمال شوسه ٔ سنندج و همدان واقع است
تایجو قوریلغتنامه دهخداتایجو قوری . (اِخ ) از امرای ترک و برادر کوچک چنگیزخان است که بدست چنگیز کشته شد و چنگیزخان درپیغامی که به اونک خان می فرستد و حقوقی را که بر او ثابت می کند از
قریت منصورلغتنامه دهخداقریت منصور. [ ق َرْ ی َ م َ ] (اِخ ) یکی از بزرگترین روستاهای جبال فادوسبان طبرستان است . رجوع به ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 18 شود.
قریتانلغتنامه دهخداقریتان . [ ق َرْ ی َ ] (اِخ ) جائی است نزدیک نباح در راه بصره به مکه . سکونی گوید: دو قریه است یکی از عبداﷲبن عامربن کریز و دیگری را جعفربن سلیمان بنیاد کرده .و