کلاهک بازآreentry vehicle, RVواژههای مصوب فرهنگستانکلاهکی که در مرحلۀ آخر پرواز موشک در مسیر بالستیکی (ballistic) رها میشود
میزان دید باندrunway visibility value, RVVواژههای مصوب فرهنگستانمقدار دید در باندی خاص که بهکمک دیدسنج (transmissometer) محاسبه و در برج مراقبت قرائت میشود
قرورلغتنامه دهخداقرور. [ق ُ ] (ع مص ) ثبات و قرار ورزیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || آرمیدن . (منتهی الارب ). || خنک گردیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).روشن چشم گردی
قرورةلغتنامه دهخداقرورة. [ ق َرَ ] (ع ص ) خرد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || خوار. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
قرورةلغتنامه دهخداقرورة. [ ق ُ رَ ] (ع اِ) آنچه درته دیگ چفسیده باشد از طعام و توابل ریزه و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || آب سرد که در دیگ ریزند. (منتهی الارب ) (آنندراج
قروریلغتنامه دهخداقروری . [ ق َ ] (اِخ ) موضعی است میان حاجر و نقره . (منتهی الارب ). رجوع به قَروری ̍ شود.
قروریلغتنامه دهخداقروری . [ ق َ ] (ع ص نسبی ) نسبت است به قرور. || اسب درازجثه ٔ درازدست وپای . (ازمنتهی الارب ).