کلاهک بازآreentry vehicle, RVواژههای مصوب فرهنگستانکلاهکی که در مرحلۀ آخر پرواز موشک در مسیر بالستیکی (ballistic) رها میشود
قرونلغتنامه دهخداقرون . [ ق َ ] (ع ص ) ستور زود خوی کننده و سم پای بر جای دست نهنده . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || شتر که هر دو زانو به هم نهد وقت فروخفتن . || ن
قرجنلغتنامه دهخداقرجن . [ ق ُ ج َ ] (اِخ ) ابوکامل بصری گوید: دهی است از دههای ری . (انساب سمعانی ).
قروجنگلغتنامه دهخداقروجنگ . [ ق ُ ج َ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دینور بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاهان واقع در 52000 گزی شمال باختری صحنه و 6000 گزی کندوله . موقع جغرافیایی آن ک