کلاهک بازآreentry vehicle, RVواژههای مصوب فرهنگستانکلاهکی که در مرحلۀ آخر پرواز موشک در مسیر بالستیکی (ballistic) رها میشود
قروشلغتنامه دهخداقروش . [ ق َرْ وَ ] (ع اِ) آنچه از اینجا و آنجا فراهم آورند. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
قر شدنلغتنامه دهخداقر شدن . [ ق ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) غر شدن . رجوع به غر و غری شود. || فروشدن بعضی قسمتهای ظرف فلزین به واسطه ٔ تصادم با سنگی یا آجری و غیره .
انوشروانفرهنگ نامها(تلفظ: anuše(a)rvān) (= انوشیروان، نوشیروان) به معنای دارای روان جاوید ؛ (در اعلام) لقب خسرو اول شاهنشاه ساسانی .