قدمگاهلغتنامه دهخداقدمگاه . [ ق َ دَ ] (اِ مرکب ) جای نهادن قدم . جای قدم . || طهارت خانه و بیت الخلاء. (آنندراج ). || جائی که پای پیامبری یا امامی و یا ولیی به آنجا رسیده باشد. ج
قدمگاهلغتنامه دهخداقدمگاه . [ ق َ دَ ] (اِخ ) (کوه ...) در دهکده ٔ چشمه از دهات سوادکوه نزدیک نهری است به نام کوریا که به عقیده ٔ رابینو همان کرود است . (مازندران و استراباد رابین
قدمگاهلغتنامه دهخداقدمگاه . [ ق َ دَ ] (اِخ ) قصبه ٔمرکز بخش قدمگاه شهرستان نیشابور. واقع در 24هزارگزی خاور نیشابور و سر راه شوسه ٔ عمومی تهران به مشهد است . موقع جغرافیایی آن دام
قدمگاهلغتنامه دهخداقدمگاه . [ ق َدَ ] (اِخ ) نام یکی از بخش های تابعه ٔ شهرستان نیشابور. محدود است از طرف شمال به کوه بینالود، از خاور به دهستان پیوه ژن ، از جنوب به شهرستان کاشمر
قدم گاهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. جای قدم نهادن.۲. جایی که اثر پایی در سنگ پدیدار باشد. قدمگاه آدم: در روایات، سرندیب که حضرت آدم نخستین بار بر روی زمین در آنجا قدم گذاشت.
قدمگاه آدملغتنامه دهخداقدمگاه آدم . [ ق َدَ هَِ دَ ] (اِخ ) در سراندیب که اول قدم حضرت آدم علیه السلام بر روی زمین در آنجا رسیده کوهی است در جزیره و به برکت آن قدم کان یاقوت در آنجا پ
قدمگاه خضرلغتنامه دهخداقدمگاه خضر. [ ق َ دَ هَِ خ ِ ] (اِخ ) برجی است در آمل نزدیک سبزه میدان که در قبرستانی معروف به مصلی واقع است . (مازندران و استراباد رابینو ص 64).
قدمگاه خضرلغتنامه دهخداقدمگاه خضر. [ ق َ دَ هَِ خ ِ ] (اِخ ) بنای کوچکی است بین شهر استراباد وقلعه خندان . (مازندران و استراباد رابینو ص 102).
قدمگاه همه هینگلغتنامه دهخداقدمگاه همه هینگ . [ ق َ دَ هََ م ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان نهبندان بخش شوسف شهرستان بیرجند. در 21هزارگزی جنوب باختری شوسف و 19هزارگزی باختر شوسه ٔ عمومی مشهد به