قدیلغتنامه دهخداقدی . [ ق َ ] (ع ص ) خوشمزه : طعام قدی ؛ طعام خوش مزه . (منتهی الارب ). رجوع به قَد شود.
قدیلغتنامه دهخداقدی . [ ق َدْ دی ] (ص نسبی ) نسبت است به قد. به اندازه ٔ قامت آدمی . به بالای آدمی : آیینه ٔ قدی . شمع قدی .
قدیلغتنامه دهخداقدی . [ ق ِ دا ] (ع اِ) اندازه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گویند: هذا قدی رمح ؛ ای قدره . (منتهی الارب ).