قديردیکشنری عربی به فارسیتوانا , قابل , لا يق , با استعداد , صلا حيتدار , مستعد , قادر مطلق , قادر متعال
قَدِيرٌفرهنگ واژگان قرآنهمواره و بسيارقدرتمند -همواره و بسيار توانا-آنکه همواره و بسيارتقدير مي کنند-آنکه همواره و بسياراندازه تعيين مي کنند(از ماده قدر است که به معناي تقدير و اندازهگ
يُقَدِّرُفرهنگ واژگان قرآناندازه گیری می کند - تعیین اندازه می کند (اصل معناي قدر ضيق و تنگي است ، تعيين حدود و تقدير يک موضوع نيز در واقع تنگ کردن محدوده ي آن است )
يَقْدِرُفرهنگ واژگان قرآنتنگ مي گيرد (اصل معناي قدر ضيق و تنگي است ، تعيين حدود و تقدير يک موضوع نيز در واقع تنگ کردن محدوده ي آن است )