قموحلغتنامه دهخداقموح . [ ق ُ ] (ع مص ) سر برداشتن شتر نزدیک حوض و بازایستادن از آب خوردن یا سر برآوردن بعد از آب خوردن . (منتهی الارب ). سر برداشتن شتر از حوض و از آب خوردن باز
حره ٔ قملغتنامه دهخداحره ٔ قم . [ ح َرْ رَ ی ِ ق ُ ] (اِخ ) از دهات وزوای قم بوده است .رجوع به تاریخ قم چ سیدجلال الدین تهرانی ص 139 شود.
مُّقْمَحُونَفرهنگ واژگان قرآنسر بالا برده شده ها ( کلمه مقمحون اسم مفعول از ماده اقماح است و اقماح به معناي سر بلند کردن است . از اين کلمه برميآيد غلهايي که در اهل دوزخ به کار ميرود ، طوري