قندیلولغتنامه دهخداقندیلو. [ ق َ دیل ْ لو ] (اِخ ) دهی است از حومه ٔ بخش اسکو شهرستان تبریز، واقع در 14هزارگزی جنوب اسکو و 15هزارگزی شوسه ٔ تبریز به اسکو. موقع جغرافیایی آن جلگه و
قندیللغتنامه دهخداقندیل . [ ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دشمن زیاری بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون ، واقع در 34هزارگزی جنوب فهلیان و کنار شوسه ٔ کازرون به فهلیان . موقع جغرا
قندیللغتنامه دهخداقندیل . [ ق ِ ] (معرب ، اِ) چراغ . چیزی است که در آن چراغ می افروزند و آن معرب کندیل است . (از آنندراج رساله ٔ معربات ). چراغ و چروند. (ناظم الاطباء). المصباح ل