قنویلغتنامه دهخداقنوی . [ ق َ ن َ وی ی ] (ع ص نسبی ) نسبت است به قناة بمعنی نیزه . گروهی از محدثان به این نام مشهورند. (از لباب الانساب ).
قنچیلغتنامه دهخداقنچی . [ ق ُ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه ، واقع در37هزارگزی جنوب خاوری کدکن و 6هزارگزی خاور شوسه ٔ مشهد به زاهدان . موقع آن دا
حسن قنوجیلغتنامه دهخداحسن قنوجی . [ ح َ س َ ن ِ ق َ ] (اِخ ) ابن علی بن لطف اﷲ بخاری قنوجی هندی (1210-1253 هَ . ق .). او راست : الاختصاص در حدود و قصاص و چهار کتاب دیگر به فارسی و عر
علی قنوجیلغتنامه دهخداعلی قنوجی . [ ع َ ی ِ ق َ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی بن لطف اﷲ حسینی قنوجی بخاری . مشهور به صدیق حسن . محدث بود. وی در 19 جمادی الاولای سال 1248 هَ .ق . متولد شد و
مُقنّیگویش خلخالاَسکِستانی: čâ kan دِروی: čâ kan شالی: čâ kan کَجَلی: čâl akan کَرنَقی: čâ kan کَرینی: čâ kan کُلوری: čâ kan گیلَوانی: ča kan لِردی: čâ kan
علی اصغر قنوجیلغتنامه دهخداعلی اصغر قنوجی . [ ع َ اَ غ َ رِ ق َ ] (اِخ ) ابن عبدالصمد بکری کرمانی قنوجی هندی حنفی . رجوع به علی اصغر کرمانی شود.