risenدیکشنری انگلیسی به فارسیبالا رفت، بالا آمدن، بالا رفتن، برخاستن، بلند شدن، خاستن، برامدن، طالع شدن، ترقی کردن، از خواب برخاستن، طغیان کردن، طلوع کردن، سربالا رفتن، صعود کردن، ناشی شدن از
شنوایینگارة خیزان کمشیبgradual rising audiogram,gradual rising curveواژههای مصوب فرهنگستانشنوایینگارهای که در آن کمشنوایی در هر اکتاو 5 تا 10 دسیبل افزایش مییابد نیز: شنوایینگارة خیزان rising audiogram
رأی سپاسrising vote 2, rising vote of thanksواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رأی که رأیدهنده با برخاستن و گاه کفزدن برای قدردانی اعلام میکند