قاروان خانلغتنامه دهخداقاروان خان . [ رْ ] (اِ مرکب ) کاروان خان . این خطابی است ایرانی . (از سفرنامه ٔ شاه ایران ) (آنندراج ).
قارچانلغتنامه دهخداقارچان . (اِخ ) دهی است از بخش سرباز شهرستان ایرانشهر. در 62هزارگزی خاور سرباز و کنار راه مالرو سرباز به زابلی واقع و موقعیت جغرافیائی آن کوهستانی و هوای آن گرم
قارچانFungiواژههای مصوب فرهنگستانسلسلهای از هوهستهایها که در دیوارۀ یاختههای آنها کیتین وجود دارد و توان نورآمایی (photosynthesis) ندارند متـ . قارچها
قارۀ جنوبگانAntarcticaواژههای مصوب فرهنگستانقارۀ فوقالعاده سرد در منطقه قطب جنوب عمدتاً فراسوی مدار '33 ْ66-