قاپگویش بختیاریقاپ (هر یک از شش طرف قاپ نامى مخصوص دارد از این قرار:بُک bok ، جِک jek ، اسب asb ، خر xar ، شاخ šax ، کُم kom .)
قاپفرهنگ انتشارات معین(اِ.) = قاب : استخوانی کوچک در پاچة گوسفند که با آن نوعی قمار کنند. ؛ ~ ~کسی را دزدیدن آن کس را فریفتن .