قلمدوشفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهسوار بر دوش. قلمدوش کردن: (مصدر متعدی) [عامیانه، مجاز] کسی را بر روی شانۀ خود سوار کردن.
آمیز قلمدونفرهنگ انتشارات معین(قَ لَ)(اِمر.) کوتاه شدة آقامیرزا قلمدان . 1 - لقبی ریشخندآمیز که به کاتبان و منشیان دورة قاجاریه می داده اند. 2 - کسی که از طریق قلم زندگی می کند، میرزا بنویس