راکتفرهنگ فارسی عمیدوسیلهای که در بازی تنیس و پینگپونگ بهدست میگیرند و با آن به توپ ضربه میزنند.
راکدفرهنگ فارسی عمیدآرام و ثابت و بیحرکت؛ هرچیز به جا مانده و ایستاده در یکجا، مانند آب ایستاده که جاری و روان نباشد.
راکضلغتنامه دهخداراکض . [ ک ِ ] (ع ص ) دونده . (از متن اللغة) (منتهی الارب ). || اسب تاخت کننده . (ناظم الاطباء). اسب دواننده . (آنندراج ). تازنده ٔ اسب . (ناظم الاطباء).