کمکداور ویدئوییvideo assistant refereeواژههای مصوب فرهنگستاندر فوتبال، کمکداوری که با استفاده از تصاویر ویدئویی تصمیمات داور را بازبینی میکند و با گوشی با داور در ارتباط است اختـ . ویداور VAR
کمکداور ویدئوییvideo assistant refereeواژههای مصوب فرهنگستاندر فوتبال، کمکداوری که با استفاده از تصاویر ویدئویی تصمیمات داور را بازبینی میکند و با گوشی با داور در ارتباط است اختـ . ویداور VAR
حکمدیکشنری فارسی به انگلیسیact, arbiter, arbitrator, award, command, decision, decree, dictate, dictation, dictum, direction, dogma, edict, mandate, ordainment, order, ordinance, prescript, pronouncement, referee, umpire, verdict, warrant, word, writ
کمکداور ویدئوییvideo assistant refereeواژههای مصوب فرهنگستاندر فوتبال، کمکداوری که با استفاده از تصاویر ویدئویی تصمیمات داور را بازبینی میکند و با گوشی با داور در ارتباط است اختـ . ویداور VAR