receiptsدیکشنری انگلیسی به فارسیرسید، دریافت، اعلام وصول، قبض، وصول کردن، رسید دادن، اعلام وصول نمودن، بزهکاران را تحویل گرفتن
receiptدیکشنری انگلیسی به فارسیاعلام وصول، دریافت، رسید، قبض، وصول کردن، رسید دادن، اعلام وصول نمودن، بزهکاران را تحویل گرفتن
درآمد گردشگریtourism receiptsواژههای مصوب فرهنگستانمبلغی که گردشگران در منطقهای مشخص در یک دورۀ زمانی خاص هزینه میکنند