قیمولیالغتنامه دهخداقیمولیا. (اِ) نوعی از گل است و آن را به عربی حجرالرخام گویند و آن مانند صفحه های رخام بودو سفید و خوشبوی میباشد و از آن بوی کافور می آید. چون تازه باشد آن را حج
طین قیمولیالغتنامه دهخداطین قیمولیا. [ ن ِ ؟ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حجرالرخام هم خوانند و آن مانند صفایح رخام بود سفید و براق و خشبوی و گویند از وی بوی کافور آید چون تازه بود و آن
قیمدیکشنری فارسی به انگلیسیadministrator, caretaker, executor, guardian, keeper, trustee, tutelary, ward